
عوامل بسیاری مانند اخبار جهان، احساسات بازار، مقبولیت ارز و غیره. بر نوسانات بازارهای مالی بین المللی تأثیر می گذارد. نتایج تحقیق نشان می دهد که تا کنون تاثیر احساسات در بازارهای مالی یکی از کلیدی ترین عواملی بوده است که سبز یا قرمز بودن بازار را در روزهای خاصی مشخص می کند. احساسات همچنین باعث می شود که سرمایه گذاران خرید یا فروش هیجانی داشته باشند و تأثیر مستقیمی بر سود یا زیان آنها داشته باشند. با این تفاسیر، آنچه رمز موفقیت سرمایه گذاران در روزهای آشفته بازار است، شناخت روانشناسی بازار و شناخت و کنترل احساسات آنها و البته بازار است. چطور با هم بیشتر بررسی کنیم.
نقش احساسات سرمایه گذار در بازارهای مالی: زمانی که احساسات تصمیم می گیرند
از حدود سال 1987 و پس از سقوط بازار سهام آمریکا، فعالان بازار سرمایه به این فکر افتادند که نظریه های ظاهرا سنتی دیگر پاسخگوی نیازهای سرمایه داران برای پیش بینی بازار نیستند. بیشتر تئوری های سنتی بازارهای مالی بر این فرض تکیه دارند که معامله گران تصمیمات بازار سهام خود را به شیوه ای منطقی و عینی و با تحقیق و زمان اتخاذ می کنند. در واقع انکار تاثیر احساسات در بازارهای مالی مشکل اصلی این نظریه ها بود که این سوال را مطرح می کند: نقش احساسات سرمایه گذاران در بازارهای مالی چیست؟

ناتوانی نظریه های سنتی در پیش بینی روند بازار منجر به استفاده از نظریه ها و فرضیه های جدید شده است. از جمله این نظریه ها می توان به نظریه چشم انداز، نظریه عواطف انسانی و ده ها نظریه دیگر اشاره کرد که از ابتدای قرن بیستم ارائه شده است. این نظریه ها با در نظر گرفتن نقش احساسات و تاکید بر اهمیت آن ها، پیش بینی های بازار و رفتار سرمایه داران را در دسترس همگان قرار می دهند. بنابراین، نادیده گرفتن تأثیر احساسات بر بازارهای مالی غیرممکن شده است. این بدان معنی است که احساسات به عنوان یک عامل تعیین کننده در روند بازار در دهه گذشته شناخته شده است.
تئوری احساسات انسانی یا HUEMO یکی از مشهورترین نظریه های مدرن است که به تحلیل عوامل روانشناختی موثر بر قیمت سهام و تغییرات در کل بازارهای مالی می پردازد. هسته اصلی این نظریه فرض تکنیک های سنتی بازار سهام را که بر عقلانیت تحلیل تاکید می کنند رد می کند. در عوض، او معتقد است که بسیاری از تصمیمات معامله گران سهام بر اساس عوامل مختلف روانی مانند احساسات و هیجانات ناشی از اخبار نامربوط است و می تواند روند بازار را به کلی تغییر دهد.
تأثیر احساسات سرمایه گذاران بر روند بازار
برخلاف تصور عمومی، قیمت سهام در حال حاضر ارزش و قیمت واقعی آن را منعکس نمی کند. در عوض، ممکن است معامله گران به دلیل احساسات فردی یا گروهی بالاتر یا پایین تر از قیمت واقعی خود قرار گرفته باشند. برای مثال می توانید این اثر را در دوره های سبز بازار مشاهده کنید. وقتی احساسات و انتظارات مثبت قیمت را به طور نجومی افزایش می دهند و پس از از بین رفتن آن احساسات، قیمت کاهش می یابد.
تأثیر احساسات بر بازارهای مالی حتی از یک سرمایه گذار در سراسر بازار احساس می شود. به عنوان مثال، در شوک های اقتصادی حاکم، سرمایه گذاران ترجیح می دهند تماشاگر باشند. بنابراین به دلیل ترس از آینده، فرصت های خرید را نادیده گرفته اند، قیمت اکثر سهام کاهش یافته و در نتیجه شاخص کل نیز منفی شده است.
بازارهای خرس و گاو نر
بازارهای خرس و گاو نر دو دوره بازار هستند که در آن احساسات بالاست. در واقع یکی از نقاطی که می توان تاثیر احساسات را در بازارهای مالی مشاهده کرد در همین دو بازار است. بازار گاوی دوره ای است که بازار به طور مداوم و با هیجان بالا می رود. در چنین بازاری، احساس خوش بینی و نشاط، احساسات غالبی است که در اثر یک خبر یا رویداد مهم به وجود می آید و باعث می شود خریداران برای سود خرید کنند.

به همین ترتیب، زمانی که سرمایه گذاران اخبار بدی درباره اقتصاد یا سایر شرایط جهانی می خوانند، یا گزارش هایی از یک دوره نوسان یا منفی بازار می شنوند، از ترس دارایی های خود را می فروشند و بازار نزولی ایجاد می کنند. برخلاف بازارهای گاوی، این نوع بازارها می توانند چندین ماه یا حتی سال ها دوام بیاورند. زیرا ترس بر نیروی بازار حاکم است و سرمایه گذاران را به سمت اقدامات کم ریسک تر سوق می دهد.
شاخصهای اندازهگیری تأثیر احساسات بر بازارهای مالی
با گذشت زمان، همه سرمایه داران به این نتیجه رسیده اند که باید احساسات بازار را بسنجند. از آنجایی که دو احساس ترس و طمع اصلیترین احساساتی هستند که بر تمایل سرمایهداران به تجارت تأثیر میگذارند، شاخصی مطابق با این احساسات به نام شاخص ترس و طمع منتشر شد. همانطور که می دانید، ترس و طمع می توانند محرک های قدرتمندی در مورد مردم و پول باشند.
شاخص ترس و طمع روزانه، هفتگی، ماهانه و سالانه اندازه گیری می شود. بر اساس این شاخص، ترس بیش از حد باعث کاهش قیمت سهام و طمع زیاد باعث افزایش قیمت می شود. تحلیلگران همچنین می توانند از شاخص ترس و طمع برای شناسایی نقاط قیمت مناسب استفاده کنند و درگیر احساسات بازار نشوند.

چندین شاخص برای اندازه گیری تأثیر احساسات بر بازارهای مالی وجود دارد که می توان آنها را بررسی کرد، اما دو شاخص به طور خاص نشان دهنده احساس ترس یا طمع است. به عنوان مثال، Cboe’s VIX سطح ضمنی ترس یا طمع را در بازار با مشاهده تغییرات در نوسانات S&P 500 اندازه گیری می کند. شاخص ترس و طمع CNN ابزار مفید دیگری است که احساسات را به صورت روزانه، هفتگی، ماهانه و سالانه اندازه گیری می کند. .
علاوه بر شاخص ترس و طمع، Alternative.me اخیراً یک شاخص جایگزین به نام شاخص Fad در ارز دیجیتال معرفی کرده است و با تجزیه و تحلیل منابع به صورت روزانه، شاخصی برای بیت کوین و سایر ارزها ارائه می کند.
احساسات و سرمایه گذاری
تاکنون در این مقاله در مورد تاثیر احساسات بر بازارهای مالی و چگونگی تغییر چرخه بازار صحبت کرده ایم. جالب است بدانید که احساسات اغلب بزرگترین محرکهای تصمیمات سرمایهگذاری افراد هستند که باعث میشود یا شکستدهنده یک معاملهگر باشد. بنابراین نحوه کنترل و پیش بینی احساسات و رفتار هیجانی یکی از مهم ترین درس هایی است که هر سرمایه گذار باید قبل از ورود به بازار بیاموزد.
بر اساس تحقیقات اخیر، سرمایهگذاران همیشه بر چارچوبهای زمانی کوتاهمدت تمرکز میکنند و اغلب تصمیمات آنها برای سود بلندمدت بیاثر است. آنها همچنین نه تنها سود نمی برند، بلکه بخشی از سرمایه اولیه خود را نیز به دلیل مواردی مانند ریسک های کنترل نشده و رفتار هیجانی از دست می دهند. اما علت بسیاری از این تصمیمات بد، احساساتی هستند که سرمایه گذار یاد نگرفته است که آنها را مدیریت کند.
شواهد فراوان نشان می دهد که وقتی مردم با آرامش عاطفی معامله می کنند یا سرمایه گذاری می کنند، بازده بهتری به دست می آورند. بنابراین اولین و مهمترین اصلی که معامله گران باید بیاموزند صبر است. زیرا در واقعیت، راهحلهای بلندمدت مؤثر اغلب بازده کوتاهمدت ناخوشایندی دارند.
به عنوان یک سرمایه گذار، درک و شناخت تأثیر احساسات در بازارهای مالی که در مراحل مختلف چرخه سرمایه گذاری رخ می دهد، خدمت بزرگی است که هر کسی می تواند خودش انجام دهد. زیرا با شناسایی دوره هایی که می تواند بر قضاوت منطقی ما تأثیر بگذارد، می توانیم روند بازار را بهتر کنترل کنیم.
چرخه احساسات سرمایه گذار
تقریباً می توان گفت که در همه بازارهای مالی، تمایل سرمایه گذاران یک چرخه تکراری را دنبال می کند. هر مرحله از چرخه با دوره خاصی همراه است و با توجه به ماهیت این ویژگی های خاص، با شناخت آنها می توانید تأثیر احساسات را در بازارهای مالی درک کنید و تصمیمات مالی آگاهانه تری بگیرید.
بی میلی
اکراه نقطه ای است که از آنجا سفر خود را آغاز خواهیم کرد. در این مرحله فرد هنوز تمایلی به سرمایه گذاری ندارد و از ریسک و اشتباه می ترسد. مرحله بیزاری در امور مالی رفتاری، زیان گریزی نامیده می شود و فرد اجتناب از ضرر را به دریافت سود ترجیح می دهد.

خوش بینی و نشاط
با رونق بازارهای مالی و رشد اقتصادی، بی میلی و بی میلی نیز به آرامی کاهش می یابد. همه ما در شرایطی بودهایم که در اخبار دیدهایم یا از دوستان و همکارانمان شنیدهایم که پول زیادی در بازارهای مالی به دست میآورند. این به تنهایی برای تغییر موضع احساسی ما و تبدیل شدن به ترس از شکست یا ارز دیجیتال FOMO کافی است. به خاطر داشته باشید که FOMO می تواند یکی از فاجعه بارترین رویدادهای سرمایه گذاری باشد. بنابراین هر زمان که متوجه این تغییر شدید، با دقت بیشتری عمل کنید.
FOMO (ترس از دست دادن) همیشه در مراحل خوش بینی و نشاط ظاهر می شود و افراد زیادی را به سمت سرمایه گذاری سوق می دهد. در این مرحله، ورود به بازار برای فرد حس خوبی دارد، زیرا با گروه حرکت می کند، نه مخالف آن. اما به نظر می رسد واقعیت چیزی مخالف این شرایط خوشایند است. زیرا وقتی اکثر مردم نسبت به بازار خوشبین هستند، بیشتر سود در واقع حاصل می شود. سرمایه گذارانی که در فاز صعودی وارد بازار می شوند معمولاً سودهای کوتاه مدتی را مشاهده می کنند، اما در بلندمدت شرایط تغییر می کند.
از ترسیدن خودداری کنید
در مرحله کاهش، صاحبان سهام نمی خواهند ارزهای خود را بفروشند و با ادامه احساسات مثبت، بازار را به طور مصنوعی بالا نگه دارند. در واقع سرمایه گذاران در این مرحله قصد دارند از نظر روانی خود را از اخبار منفی محافظت کرده و وارد مرحله انکار شوند. زمانی که تاثیر احساسات در بازارهای مالی برای مدتی بازار را رنگ می کند، سرمایه گذارانی که با نگاه منطقی به سرمایه خود بر احساسات خود مسلط شده اند، برای صرفه جویی در سود شروع به فروش ارز می کنند.
برعکس، برای بسیاری از سرمایه گذاران، مرحله رد بسیار قوی است. آنها نمی خواهند باور کنند که روزهای سبز به پایان رسیده است و بنابراین نه تنها سود خود را از دست می دهند بلکه متحمل ضرر نیز می شوند. با کاهش قیمت، ضرر گریزی دوباره فرد را مجبور به تصمیم گیری احساسی و اشتباه می کند. در نهایت، معامله گر سرمایه بیشتری را برای جبران زیان سرمایه گذاری می کند و چرخه دوباره تکرار می شود.
تسلیم در برابر اکراه
بیشترین میزان فروش ارز در این مرحله از چرخه احساسات بازار رخ می دهد. با افزایش زیان، معامله گر تسلیم بازار می شود و سرمایه خود را برای جلوگیری از ضرر بیشتر خارج می کند و درست در پایین بازار می فروشد. به گفته کارشناسان، خروج از بازار در مرحله کاپیتولاسیون ضررهای جبران ناپذیری را برای مردم به همراه دارد و حتی بسیاری از آنها سرمایه خود را پس می گیرند و به سرمایه گذاری های مطمئن مانند بانک ها روی می آورند.
همه ما می دانیم که بازار همیشه در کف یا سقف نمی ماند. بنابراین با آگاهی از تأثیر احساسات در بازارهای مالی، می بینیم که سرمایه گذار باید احساساتی مانند افسردگی، ناامیدی، خوش بینی، نشاط و البته بی تفاوتی را در بازار تجربه کند تا در نهایت به خودشناسی در سرمایه گذاری برسد و تصمیمات منطقی تری بگیرد.
زمان نامناسب، عاملی تاثیرگذار برای سرمایه گذاری در بازارهای مالی
سرمایه گذاری عاطفی تعریف زمان بندی بد بازار است. برای مثال، دنبال کردن رسانههای خبری میتواند منبع خوبی برای تشخیص خرسی یا گاوی بودن بازار باشد. همانطور که گزارش های روزانه بازار سهام را در اختیار سرمایه گذاران قرار می دهد و حتی می تواند حرکت های بازار را هدایت کند. با این حال، انتشار رسانهها نیز میتواند قدیمی، کوتاهمدت یا حتی بیمعنا و بر اساس شنیدهها باشد.

سرمایه گذار کسی است که مسئولیت تصمیمات خود در بازار را بر عهده خواهد داشت، بنابراین جدا از دانستن عامل مهمی به نام نفوذ احساسات در بازارهای مالی، باید لحظات مناسب را نیز بشناسد و با احتیاط عمل کند. استفاده از تفکر منطقی و واقع بینانه برای درک زمانی که بازار در حال افزایش است، کلید ارزیابی فرصت های وسوسه انگیز و مقاومت در برابر ایده های سرمایه گذاری بد است. بنابراین به خاطر داشته باشید که واکنش به اخبار فوری احتمالاً نشانه ای از تأثیر احساسات بر معامله گران بازار مالی است، جایی که تصمیمات بر اساس احساسات و نه تفکر منطقی اتخاذ می شود.
آنچه باید قبل از سرمایه گذاری در نظر داشته باشید، تعیین سطح ریسک در معاملات است. به طور کلی، اگرچه زمانهایی وجود دارد که سرمایهگذاری فعال و احساسی میتواند سودآور باشد، دادهها نشان میدهند که پیروی از یک استراتژی سرمایهگذاری به خوبی تعریف شده اغلب به بهترین بازده بلندمدت منجر میشود.